ترانه یلدا ، معمار و شهرساز : باغ کتاب ، فضایی که هیچ نشانی از باغ ندارد!

در گفت‌ و گو با ترانه یلدا، معمار و شهرساز برجسته جوانب توسعه‌ ی قلمروهای عمومی در شهر تهران و اصرار شهرداری بر این ایده را بررسی کرده‌ ایم. یلدا با نظر به تفاوت‌ های ذاتی شهر تهران از دیگر شهرها و امکان منحصر به فرد روددره‌ ها از شمال تا به جنوب شهر ضرورت محورهای اکولوژیک در اولویت‌ گذاری را بیش از پیش برمی‌ شمارد.

ترانه یلدا
  • اگر موافق باشید با یک مقدمه و تعریف قلمروهای عمومی شهر و انواع آن آغاز کنیم و بعد برسیم به مصداق‌ها و چالش‌هایش در تهران…

هرجا از فضای شهر که مردم بتوانند به صورت رایگان در آن حضور پیدا کنند، قلمرو عمومی شهری است؛ یعنی کوچه‌ ها، خیابان‌ ها، میادین، پارک‌ ها و همه فضاهایی که شهروندان بدون هیچ‌ گونه محدودیتی می‌ توانند در آن حضور پیدا کنند، قلمرو عمومی شهری است. البته فضاهای عمومی دیگری هم در این میان هست که به واسطه‌ی عملکرد خاص از فضاهای گذری و عام جدا می‌شوند، مثل ترمینال‌ها، پارکینگ‌ها، فرودگاه‌ها، بیمارستان‌ها و مکان‌هایی از این دست که به آن‌ها قلمروی عمومی خاص می‌گویند. و البته مال‌ها که جدیدا خیلی‌ها سعی دارند این مال‌ها یا مراکز تجاری بزرگ را به عنوان یکی از بهترین عرصه‌های عمومی معرفی کنند، در صورتی که چنین نیست؛ چون محل ورود همه‌ی مردم از تمامی طبقه‌ها و قشرهای اجتماعی نیست.

  • توسعه‌ی قلمروهای عمومی در یک شهر چطور اتفاق می‌افتد و آیا با نظر به امکانات ذاتی هر شهر از دیگر شهرها متفاوت است؟

نوع حضور در مکان‌ ها و قلمروهای عمومی در شهرهای مختلف با هم فرق می‌کند. مثلا شهری مثل اصفهان که رودخانه‌ی مهمی مثل زاینده‌رود را در خود دارد می‌تواند شهروندان را کنار این رود جمع کند و می‌بینیم که همین‌طور است. یعنی حضور در فضای عمومی کنارِ رودخانه بخشی از فرهنگ مردم آن شهر شده است. فرهنگی که اطراف رودخانه‌های تهران هنوز جا نیفتاده است مثلا در کنار رودخانه های کن یا فرحزاد. اگرچه پارک جوانمردان و نهج‌البلاغه بعنوان فضاهایی خطی ساخته شده و با سیمان به استقبال طبیعت رفته‌اند، بدون این دخالت می‌توانست بهتر از این رودکناران از آن استفاده شود.

  • این امکانات در تهران چیست؟ در واقع فکر می‌کنید تهران برای گسترش قلمروی عمومی خود در کدام محورها باید حرکت کند؟

امکانات ذاتی تهران در عرصه‌ی فضاهای عمومی شاید از همه‌ی شهرهای ایران بیشتر باشد؛ وجود روددره‌ های تهران امکان فوق‌العاده‌ ای‌ ست یا هوای خوب این شهر که گاه از همه‌ ی شهرهای ایران بهتر است. پاییز و بهار تهران را هیچ شهری در ایران ندارد. تهران شهری است با پتانسیل فضاهای عمومی فوق‌العاده. اتفاقا محورهای اکولوژیک تهران محور طرح جامع هم قرار داده شده‌اند؛ طرحی که شهرداری تهران در تهیه آن سهیم بود. اما بعدا آن را نادیده گرفت. محورهای اصلی کالبدی طرح جامع همین رودخانه‌هاست؛ یعنی رودخانه‌های درکه و دربند، رودخانه‌های فرحزاد و کن و دارآباد. محورهایی که قرار بوده است شهرداری‌ها با فاکتورهای اکولوژیک به آن‌ها توجه کنند و طبیعی نگه‌ دارند، تا درکنارش موقعیت حضور مردم وجود داشته باشد؛ اما نه به صورتی که خود این محورها خراب شود و از شکل طبیعی‌شان خارج شود.

حقیقت این است که از این فضاها مراقبت نشده و آدم‌ های متخصصی که باید به طراحی این محورها می‌ پرداختند در بعضی از موارد موفق نبوده‌ اند. انگار همه‌ ی تلاش‌ ها برای قلمروهای عمومی در ایجاد فضای سبز و پارک خلاصه شده، اما باید در نظر گرفت که بعضی از فضاها می‌تواند پارک نباشد؛ رودخانه باشد و رودکناران آن… و در کنار رودخانه مردم باید بتوانند مدل دیگری از حضور و زندگی را تجربه کنند که با شکل و شیوه حضور در پارک متفاوت است.

مثلا کافی است به تپه‌ های عباس‌ آباد نگاه کنید. همه‌ این فضا خیابان و ماشینِ پارک‌ شده است و نقاطی که اسمش باغ است هیچ نشانی از باغ ندارد. اسمش را گذاشته‌ اند باغ کتاب اما ساختمانی است که نصف شهر در آن جا می‌ شود، خب این چه باغِ کتابی است؟ و چه کسی به آن‌ جا می‌ رود؟ مردم عادی؟ خیر! تپه های عباس آباد می‌ بایستی برای همه مردم تهران قابل استفاده باشد. من معتقدم که باید به فضاهای عمومی جور دیگری نگاه کرد و دید که چگونه باید طراحی بشوند تا همه‌ی مردم بتوانند از آن بهره ببرند.

  • عمده‌ی مصداق‌هایی که پیش کشیدید مربوط به شمال شهر تهران است. برای مرکز و جنوب شهر چه راهکارهایی را پیشنهاد می‌دهید؟

جنوب شهر پارک‌های زیبایی دارد با دریاچه‌ها و متعلقات خوب؛ مثلا پارک بعثت یا در شهر ری و دیگر جاها نمونه‌هایی از آن‌ وجود دارند. مهم‌ترین آن‌ها پارک ولایت در قلعه‌مرغی است که بخشی از آن با دستور رهبر به صورت پارک ساخته شده است. مسئله این نیست که چنین فضاهایی وجود ندارد، مسئله در پیرایش کلی شهر برای ایجاد بیشتر اینگونه فضاهاست. یعنی اراضی‌ای که در دست شهرداری است را به جای اینکه بفروشد، بیاید و در آن‌ها پارک بسازد. اراضی‌ای که تحت تملک ارتش است و حالا دیگر چندان استفاده‌ی نظامی از آن‌ها نمی‌شود و در خود بافت شهری قرار گرفته است مثل پادگان جی یا پادگان عشرت آباد که یک عمارت بسیار زیبا در آن قرار دارد و در حال از دست رفتن است… و امثال این ها به فضای عمومی شهری تبدیل شوند. چهل سال است که قرارست خریداری شود یا کاری برایش بکنند اما هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

فضاهای بسیاری در تهران وجود دارد که قابلیت تبدیل به فضای سبز و قلمروی را عمومی دارد اما این اتفاق نمی‌افتد. قانون وجود دارد که وقتی این اراضی بسیار بزرگ به وسعت چندین ده یا صد هکتار، در حال اضافه شدن به فضای شهر است باید ۷۰ درصد از آن‌ها به فضای سبز تبدیل شود. اما اتفاقی که می‌افتد چیست؟ می‌آیند و از پیش در این فضاها ساختمان‌های مسکونی و تجاری می‌سازند و آن را به بافت شهری بدل می‌کنند. باید یک سری مذاکرات از سوی شهرداری و کسانی که دلشان برای شهر می‌سوزد با قوای نظامی و نهادهای مربوطه انجام بشود. بهترین نمونه‌ای که الان می‌شود مثال زد زندان قصر است که از تملک قوه قضاییه درآمد و تبدیل شد به بهترین مرکز فرهنگی تهران.

  • آنچه من متوجه می‌شوم این‌ است که تاکید و اولویت شما عمدتا روی محورهای طبیعی و اکولوژیک است. دلیلش چیست؟

برای اینکه نجات آن‌ها از همه چیز واجب‌تر است. چون ارتباط تهران نیز در سابقه‌ی خود عمودی بوده است. یعنی قبل از اینکه تمام سطح تهران تبدیل به بافت شهری بشود در محور عمودی خود جریان داشته و هنوز که هنوز است این محور عمودی ارتباط قوی‌تری دارد تا ارتباطات شرقی و غربی. اصلا این شهر شمالی-جنوبی کار می‌کند. این روددره‌ها امتدادشان از شمال تا جنوب شهر کشیده می‌شود. قدیم هم که حدود ۳۰۰ روستا در این محدوده‌ پراکنده بوده است، فاصله بین این لکه های روستائی در وسط این محدوده، که الان به آن شهر تهران می‌گوییم، عملا خالی بوده است. اهالی روستاهایی مثل تجریش و دربند و درکه و فرحزاد که دم کوه البرز بوده‌اند تمام کوه را مال خود می‌دانسته‌اند.

حالا هم همان ها، یا با بنچاق یا به واسطه‌ی قرار اراضی را مال خود کرده‌اند. دو تا درخت هم در آن کاشته‌اند و شده مال آن‌ها. بعد هم فروخته‌اند یا تصرف کرده‌اند تا در آن ساخت و ساز شود. پس این مسیری هم که رودخانه مثلا از ده دربند می‌آمده پایین تا برسد به تجریش را هم، در کنار رودخانه آمده‌اند و همه‌جا را کیپ تا کیپ ساختمان ساخته‌اند. شهرداری هم در سال های گذشته، پول گرفته و مجوز داده است؛ این‌ها همه ضد قانون است. کارهای شهرداری اشتباه و پارتی‌بازی برای آدم‌های پول‌دار بوده است. شهرداری این باغ‌های تهران را که درخت‌های صدساله داشته با یک سری مصوبه‌ی پیش پا افتاده، واگذار کرده است.

  • می‌ خواهم نظرتان را درباره‌ی اتفاقی که در میدان هفت تیر افتاده است بپرسم. به نظرتان تبدیل کارگاه عمرانی به یک میدان‌ گاه چقدر توانسته در این باره موثر بیفتد؟

البته این کارگاه عمرانی که از آن‌جا برچیده شده اتفاق خوبی است. اما قرار هم نبود تا ابد آنجا برپا باشد و بعدش چه؟ نباید انتظار چندانی داشت. خب آنجا باید یک میدان بشود. اما هنوز نشده است. باید زمان زیادی بگذرد تا آدم‌ها بیایند و عادت کنند. آنجا یک جزیره است بین خیابان های عریض پر رفت و آمد. چه انتظاری از آن دارید؟ پرسش اینجاست که اصولا یک میدان چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

این حرف را شهرداری و طراحان ترافیک شهری تهران یک روز بالاخره خواهند فهمید.

من باز برمی‌گردم به حرف نخست و حفاظت از روددره‌ها را مهم‌ترین رویکرد برای تقویت حضور عمومی می‌دانم. روددره‌ها به عنوان عرصه‌ای از قلمروی عمومی که مردم بتوانند در آن‌ها بدون پرداخت پول حضور پیدا کنند. استفاده از امتداد مسیر رودها از شمال به جنوب بسیار فکر خوبی بوده است. امکانی که در دسترس همه است. کافی است به طرح جامع تهران نگاه کنیم. آن‌وقت می‌بینیم که این مسیر چطور از خود دربند تا شهر ری ادامه پیدا می‌کند. به نظرم باید برای فضاهای عمومی شهر تهران یک طرح خوب از سوی شهرداری برای فضاهای سبز و باز تهیه شود و آنچه باقی مانده است را قبل از آنکه بلای جدیدی سر آن بیاید، تثبیت کند. بخش‌هایی از تهران را هم که قابلیت پیوند خوردن به این فضاها دارد در مذاکره با صاحبان اراضی و محوطه‌های دولتی، تملک کند و به شهر اضافه کند. مقصودم از همه این حرف ها این است که تهران به پیرایش نیاز دارد، نه توسعه.

 

منبع:

شهر نوشت

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *