فقدان آینده[۱]
۱- معماری و شهر دو چیز اساساً متفاوتاند؛ بنابراین معماران مشخصاً فقط در حوزه معماری میتوانند نقشی داشته باشند. از نظر بیشتر افراد، ارائه ی چنین تعریفی از جایگاه معماری، به معنای اعتراف به ضعف حرفه ی معماری است؛ اما دقیقاً همین ضعف است که به دیسیپلین معماری اجازه میدهد تا در مسیری کنترل شده تر، کاراتر، دقیق تر، متمرکزتر، سازشناپذیرتر و از نظر سیاسی نادرست تر، با شهر به مثابه یک تودهی حیاتی اجتماعی داد و ستد داشته باشد (آموزه های کلود نیکولا لودو[۳] و فرانک گهری[۴]). معماران باید حل مشکلات درون شهر به مثابه یک تودهی حیاتی را فراموش کنند، آن هم به این دلیل روشن که عملاً، این مشکلات هیچ ربطی به معماری ندارند.
۲- اگر نحوِ ماده (زبان معماری) یک دیاگرام نباشد، پس برای یک معمار هیچ راه استعاری (و اشتباهی) برای اثبات نقش اجتماعی اش، باقی نمیماند. یک اثر معماری در چارچوب “انسجام” محض و “نحو منحصربه فرد خودش از ماده”، محصول تفکرات افراد، دفاتر، اشخاص و کارفرمایانی است که کاملاً با یک متن اجتماعی به خصوص درگیر شدهاند، متنی که آنقدر به شکل بدیهی حیاتی است که مسئله پردازی و طرح مبحث درباره اش، حشوآمیز می نماید. معماری فی نفسه، هنری اجتماعی است، زیرا عمدتاً هنری مبتنی بر ضروریات است (و زیباییشناسی ضرورتی است که یافتن پاسخی معمارانه برای آن، امری حیاتی محسوب می شود). تمام حباب انتقادی حول ارزشهای اجتماعی معماری (و همچنین نقطه ی مقابل آن یعنی استقلال معماری) پاسخی اشتباه به نیازی کاذب است تا جایی که باید آن را ارزشی تیرهای دانست که از عمل ساختِ معماری، منفصل شده است.
۳- پیش بینی جهانهای آینده، حرفهای موازی با معماری است که اغلب تحت عنوان “شهرگرایی”[۵] شناخته میشود. شهرگرایی و اخیراً انحطاط منطقی اش (چیزی که سابقاً آن را برندینگ[۶] مینامیدیم) به تازه ترین ارتقاء درجه ی معماری به مثابه حرفه ای تبدیل شده که حلال مشکلات محسوب می شود؛ این اتفاق برای معماران به واسطه ی هنر فرآوری آن فهرست بی پایان از مشکلات کاذبی روی داده که برایشان راه حل های کاذبی ارائه شده اند. اینکه به جای فعالیت در «حال»، در یک آسودگی صرف، در نوستالژی خودمان را به سوی آینده پرتاب کنیم. معماری هیچ سناریویی برای آینده ندارد؛ فقط زمان حال.
پیر ویتوریو آئورلی[۲]
برگردان: احسان حنیف
***
پانوشت ها
[۱] No Future, in Hunch 6/7, 109 Provisional Attempts to Address Six Simple and Hard Questions about what Architects Do Today and where Their Profession Might Go Tomorrow, (ed. Jennifer Sigler), 2003.
[۲]Pier Vittorio Aureli
معمار و نظریه پرداز و استاد دانشگاه هایی چون ییل و مدرسه ی AA لندن است که در کارش بر رابطه ی میان فرم معمارانه، نظریه ی سیاسی و تاریخ شهری متمرکز شده است.
[۳] Claude-Nicolas Ledoux
[۴] Frank Gehry
[۵]urbanism
[۶] branding