
اختصاصی هنر و معماری آبگینه : لوئیس باراخان معمار مکزیکی که به دنبال آشتی دادن معماری بومی مکزیک با معماری مدرن جهانی بود را میتوان یک سورئالیست، مینیمالیست و حتی پیرو پستمدرنیست دانست اما کارهای او منحصراً به شخصیت او برمیگردد و بیاعتنایی او به این طبقهبندیها را نشان میدهد. خانواده او از سازندگان حرفهای در حوزه ساختمان بودند و تنوع در تصاویر چشمانداز محل زندگی او موجب خلق طرحهای فوقالعاده از او بود. البته او از همراهی با معماران گریزان بود و معتقد بود که تنها مکانی که به او حس غریبانه میدهد، همنشینی با معماران است؛ و این انزوای او را میتوان در آثار او بهشدت احساس کرد. قهرمانان او معماران نبودند بلکه شاعران، هنرمندان، فیلسوفان، نقاشان و حتی مجسمهسازان بودند. البته نمیتوان تأثیرات معماری او از لوکوربورزیه و میس وندرروهه را نادیده گرفت. او در مدت اقامتش در اروپا با لوکوربوزیه ملاقات کرد و دیوارهای او یادآور معماری میس وندروهه میباشد. او همچنین در سفر دوساله خود به اروپا تحت تأثیر باغهای شهری، فرهنگ مدیترانهای و معماری اسلامی برجایمانده در اندلس بود؛ اما برای او زیباییشناختی معماری در اولویت بود. هدف منحصربهفرد او آشتی دادن معماری مدرن با سبکهای محلی مکزیک بود.
آب در معماری او نقش مهمی را ایفا میکرد که از آشنایی او با باغهای ایرانی و سبک اسلامی نشات میگرفت. او خانه کنار آب را محلی برای خلوتگزینی در نظر میگرفت. باغ و رابطه آن با خانه، نقشی اصلی در ایدههای طراحی باراخان را ایفا میکرد. آثار او به شکلی مینی مالیستی رنگها را زنده میکرد. او مخالف دیوارهای پنجره دار بود زیرا دیوار عاری از پنجره را آرام و ساکت میدانست که کیفیت حفاظت کنندگی در ساختمان را تقویت مینمود و به تأثیر دیوار در ایجاد حس امنیت باور داشت و اشتباه مدرنیسم را در این میدانست که محصوریت و امنیت دیوار را فدای شفافیت شیشه میکند و نبود احساس امنیت در معماری را به معنای شکست خوردن معماری در هدف ذاتیاش میدانست.
او خود را یک معمار منظر معرفی میکرد که با رویکرد شاعرانه به دنبال آرامش و زیبایی ناب بود و با توجه به نیروی حواس پنجگانه تأثیر این حوزههای احساسی را در درک تجربه زیستی انسانها موردتوجه قرار داده بود. افسون شگفتانگیز خانه در انعکاس با آب و رنگ موجب آرامش ساکنان خانههای او میشد و سکوت ناشی از حضور در تعامل با صدای آب، موسیقی آرامشبخش را به ارمغان میآورد؛ جهانی با صدای آهنگین آب و درخت و بهدوراز سروصدای ساختمان. در بیانیه جایزه پریتزکر که او در سال ۱۹۸۰ برنده شده بود، به مذهب، اسطوره، سکوت، خلوص، صمیمیت، مرگ، باغ، آبنما و بینش نوستالژیک بهعنوان واژههای کلیدی معماری باراخان اشاره میکرد که تجارب شخصی و رؤیاها و خاطراتش را باتجربهای کالبدی در هم میآمیزد و در تمامی دورانها و فرهنگها قابلفهم است.
آثار باغ سازی باراخان روایت گفتگوی خاموش بین عناصر طبیعی، بین آب و نور و سنگ است و این همان سکوتی است که خود معمار بارها و ازجمله در سخنرانیاش به مناسبت دریافت جایزه پریتزکر به آن اشاره میکرد و معماری زمانهاش را بهدوراز این سکوت و آرامش و جادو و زیبایی، خطرناک میدانست. او ایجاد آرامش در معماری را بهترین و حقیقیترین پادزهر در برابر اندوه و بهعنوان وظیفه معماری تلقی میکرد. باراخان از حجمهای ساده و خالص و روزنههای معمولی، بازی پیچیدهای از رنگ و نور را ایجاد مینمود.
او آموزههای معماری بیتکلف روستاها و شهرهای کوچک کشورش را یک منبع الهام دائمی میدانست. لوئیز باراخان معمار تضادها بود. تضاد میان کهنه و نو، جهانی و بومی و این دوگانگی آثار او بسیار جذاب میکرد.
دکتر مرتضی نیک فطرت